من مینویسم ....
من از عمق واژه های بی حیایی مینویسم که
برای با تو بودن مرتب انگشت در دهان میکنند و
بالا می آورند ...
من از عصر سیگار های برگت مینویسم
من از دود شدن هایم مینویسم
از دیازپام های ده و چشم های کبود و استکان های شکسته ...
از برگ های بهاری ِ زرد و نسخه های خط خورده و واژه های ریش دار
آه ... واژه هایم
-واژه های ریش دار ِ من
حتی پیر تر از سیگار برگ گوشه ی دهنت . . .
بنویس که نوشتن تو خوب است
مبارکه
به به مادر طنین جان
بنویسید لطفـــن
تو بنویس ما میخونیم
تبریک البته با یه هفته تاخیر : )
می چرخم و می رقصم